صداها رنگ دارند، رنگ و حرکت هر دو با هم. من این را بعد از تجربهی «مسکالین» فهمیدم. بیستودو سال پیش، در خانهی... از یک «اوورتور» باخ، از فلامنکو و چهار فصلِ ویوالدی. هر کدام به کلی چیزِ دیگری بو, ...ادامه مطلب
چقدر حرف هست که دوست داشتم اینجا بنویسم، اگر شلوغی این روزها اجازه میدادند. ولی کلا، نوشتهها برای میلِ به متولد شدن، منتظرِ روزهای شلوغ و بدونِ ذرهای فراغتاند. این یک قانونِ عجیب و غریب ولی تقریبا برای اکثر اوقات، صادق هست. احتمالا یکی از بند و تبصرههای قانونِ مورفی. ولی دلم نیامد، در شبِ اولین بارانِ چشمگیرِ پاییزی، ابرازِ وجود نکنم اینجا! چه هوای معرکهای بود امروز، امشب. بعدانوشت: تا پست را نوشتم و ارسال کردم، طوفان شد! هوای بیجنبه یعنی این! بعدانوشت 2: بعد یادم افتاد که دعا کنم، باران هیچ جایی آسیب و رنج با خود نبرد. و اینکه آرزو کنیم بارانِ خوب و برکت را برای همه. ,باران پاییزی,باران پاییزی سیروان خسروی,باران پاییزی شعر,باران پاییزی سیروان,باران پاییزی دلم,باران پاییزی متحرک,باران پاییزی راوی,باران پاییزی تهران,باران پاییزی عکس,باران پاییزی جملات ...ادامه مطلب